سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

حجاب

برای بررسی فلسفه ی حجاب ابتدا به بررسی آیات مربوط به آن می پردازیم. برای رسیدن به منظور «برخوردهای اجتماعی زنان» را که در دو سوره ی نور و احزاب آمده است، یاد می کنیم: قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضّوا مِنْ أبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أزْکی‏ لَهُمْ إِنّ اللّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ  وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهِنّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها ... ؛ «به مردان با ایمان بگو: دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزه تر است؛ زیرا خدا به آن چه می کنند، آگاه است. و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند؛ مگر آن چه که طبعاً از آن پیداست...». 
در مورد این دو آیه و برای توضیح فلسفه حجاب ذکر دو نکته را لازم می دانیم: 
1. جمله ی «ذلک أزکی لهم» علت است و حکمت کوتاه کردن نگاه و حفظ فروج را بیان می کند. این علت اگرچه در حکمی که برای مردان آمده، بیان شده است، ولی به دلیل مناسبت حکم و موضوع و به دلیل اشتراک موضوع، به زنان هم تعمیم می یابد و در مورد زنان نیز صادق است. هدف کنترل نگاه و حفظ دامن را «زکاء» و پیراستگی روابط افراد در جامعه و نیز پاک دامنی اشخاص می داند. 
2. اگر زکاء و پاکی هدف باشد، بیان گر حدود پوشش و نگاه نیز هست. آنچه خدا از ما می خواهد، پاکی نگاه و روابط است. ما وظیفه داریم که دل ها را به سوی حق راهنما باشیم و به غیر حق دعوت نکنیم؛ به همین منظور نباید با پوشش نامناسب، یا با نوع حجاب و زینت خود، چشم ها و دل ها را به خود متوجه کنیم، که اگر چنین باشد به راه و روابط آلوده دامن زده و اجتماع ناسالم خواهیم داشت، و این همان صناعت و ساخت ماست که خداوند به آن آگاه است و بر آن احاطه دارد: ... إنّ اللّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ 
برای تبیین فلسفه ی حجاب، طرح سه مسأله ی مهم لازم است: 


1. حفظ بنیان خانواده؛ خانواده به عنوان کهن ترین و مهم ترین واحد اجتماعی از دیرباز سنگ بنای همه ی جوامع انسانی بوده است. حفظ و تداوم نسل سالم انسانی و ادامه ی حیات بشر در گرو تشکیل خانواده است و خانواده؛ آغاز اجتماعی شدن انسان است. متون دینی و تحقیقات علمی بر این امر تأکید دارد که رشد روحی و روانی انسان و متعادل شدن قوای جسمی و روحی در سایه ی تربیت و از کانون خانواده امکان پذیر است. سلامت روانی و جسمی فرزندان محروم از خانواده به خطر می افتد و بزه و ناهنجاری های اجتماعی در آنان افزایش می یابد. 
و اما حجاب چه ارتباطی با حفظ خانواده دارد؟ یکی از حکمت های تشریع حجاب از سوی خداوند این است که پوشش نامناسب زنان زمینه ی نگاه آلوده ی مردان را فراهم می سازد. نگاه آلوده نیز مقدمه ی روابط ناسالم در بیرون محیط خانواده و سستی روابط سالم بین همسران و درون خانواده و در نتیجه سست شدن بنیان خانواده خواهد بود. تردیدی نیست که منحصر شدن بهره مندی های جنسی به محیط خانواده زمینه ی مهمی برای دوام عشق و علاقه بین همسران و تداوم اشتیاق آن دو به یکدیگر و در نتیجه تحمل مشکلات زندگی است و لازمه ی این انحصار رعایت عفاف در پوشش و نگاه از سوی مردان و زنان است. 
2. زمینه ساز ی برای رشد و کمال اجتماعى؛‌ حرکت در مسیر تقوا و اعتقاد به این اصل که معادی در پیش روی بشر قرار دارد و انسان محدود به زمانی کوتاه و فرصتی موقت به نام زندگی دنیایی نیست، بلکه در جهان دیگر نیز زندگی خواهد کرد، ما را به این نتیجه می رساند که لازمه ی سلامت زیستن در جهان دیگر این است که در این جهان به فکر سلامت قلب خود و دیگران باشیم؛ چرا که به قول خدای رحیم در آن جهان مال و فرزندان نفعی ندارد و تنها قلب سلیم ارزشمند است: یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاّ مَنْ أَتَی اللّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ؛ اگر دنیا مسیر حرکت به سوی خداست، و نه توقف گاه همیشگى، پس نباید مسیر حرکت را غبارآلود نمود و دشواری و سختی آفرید، بلکه باید موانع را از سر راه برداشت. در روایات آمده است: «مؤمن کسی است که سنگی کوچک و خاری ناچیز را بر سر راه دیگران نمی بیند و آن را بر می دارد»؛ در حالی که این مانع اندکی است و دشواری چندانی ندارد، پس چگونه می پسندد که سنگ راه فکر و قلب و تقوای دیگران باشد و در راه رسیدن به مقصد نهایی که قرب الهی است، حاجب و رادع باشد؛ همچنان که قرآن شریف فرمود:... تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التّقْوی‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى اْلإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ...؛ «... و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید، و در گناه و تعدّی دستیار هم نشوید، ...». رعایت حجاب و پوشش از جمله مواردی است که کمک به رعایت تقوا و نیکوکاری است. 
3. جلوگیری از حضور جنسیتی زنان در اجتماع و ایجاد شرایط مناسب برای حضور فکری و علمی آنان؛ در توضیح این مطلب باید گفت: زمانی که زنان با رعایت پوشش اسلامی مناسب در اجتماع حضور یابند و عفاف، در نگاه و روابط رعایت گردد؛ زن، نه به عنوان جنس مخالف و جذاب، بلکه به عنوان یک عضو فعال اجتماعی تلقی خواهد شد؛ در نتیجه زنانی که از پرداختن به خودآرایی و خودنمایی پرهیز می کنند، فرصت و فراغت لازم را برای رشد و بالندگی شخصیت انسانی خود پیدا خواهند کرد تا از این طریق در اجتماع حضور و نفوذ پیدا کنند. 
ساختار فکری کسانی که به دنبال آزادی روابط جنسی بوده و توجهی به بنیان خانواده و آفت های آن ندارند و تعهدی نسبت به بیماری های روانی اجتماع و توسعه ی آن و نیز هدر رفتن استعدادهای اجتماعی از خود نشان نمی دهند، با آن دسته از کسانی که براساس فرامین الهی حرکت می کنند و او را در روابط شخصی و اجتماعی حاکم می دانند و در پی تربیت سالم فرد و اجتماع هستند و برای رسیدن انسان ها به فلاح و رویش تلاش می کنند، بسیار متفاوت است؛ از همین رو در انتهای آیه ی سوره ی نور به این نکته اشاره می شود که: ... وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمیعًا أیّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ ؛ ای مؤمنان همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. 
بازگشت جمعی به سوی خدا نشان می دهد که حجاب تنها یک امر فردی نیست؛ همان گونه که نگاه کردن و حفظ روابط سالم و هدایت شده ی جنسى، امری فردی نمی باشد، و جامعه را در جاده ی سلامت قرار می دهد. 
زن و مردی که می خواهند این گونه سازنده باشند، نمی توانند نسبت به نوع و رنگ پوشش و اندازه ی آن و تأثیر آن بر بیننده و حتی نسبت به نیت خود بی توجه باشند. 
پرسش: روابط اجتماعی زن و مرد نامحرم از دیدگاه قرآن چه ضوابطی دارد؟
پاسخ: قرآن در آیات متعدد روابط اجتماعی زن و مرد را مورد بررسی قرار داده است و برای آن ضوابطی را تعیین کرده است. این ضوابط تنها یک دستور، یا امر اعتباری و قراردادی نیست، بلکه از سنت های جاری نظام هستی سرچشمه می گیرد و بر اساس قانونمندی های حاکم بر جهان و انسان است؛ به همین جهت خروج از این قوانین و ضوابط، خروج از سنت ها شمرده شده و عواقب سوء و ضررهایی را در پی دارد که نتیجه ی آن به خود انسان باز می گردد. 
می توان اساس ضوابط و اهداف قرآن در روابط اجتماعی را چنین برشمرد: 
1. زکاء؛ یعنی پاکى، که شامل پاکی فرد و پاکی روابط و پاکی ساخت اجتماع می شود. در اسلام؛ اصل بر عدم اختلاط زن و مرد است و آن جا که به ناچار روابطی به وجود می آید، هرکدام از زن و مرد باید حدودی را رعایت کنند که هیچ آلودگی به وجود نیاید و زمینه ی هرگونه فساد برداشته شود. این هدف آن قدر وسعت دارد که تمامی اعمال و حرکات و گفتار انسان را در بر می گیرد؛ نوع نگاه، پوشش، رنگ، بلندی و کوتاهیِ صدا، لحن گفت وگو، خشونت و نرمی و .... 
تمامی اعمال اجتماعی افراد باید تأمین کننده ی هدف باشد. نه شخص می تواند نگاه آلوده داشته باشد و نه حق دارد به گونه ای بپوشد که زمینه ی توجه به غیر حق فراهم شود. نمی توان بدون توجه به تأثیر عمل، نوع پوشش را انتخاب کرد. در روابط اجتماعی تأثیر و تأثر خود یک اصل است و عمل هر فرد در جامعه تأثیر گذار است و جامعه را به گونه ای می سازد که سنت های رایج، ممدوح، یا مذموم می شود. در این مسأله تفاوتی بین زن و مرد نیست، و هر کدام تأثیر خود را دارد. 
2. توجه به خدا؛ کسانی که به معرفت الهی توجه دارند و به او رو آورده اند، نمی توانند در روابط فردی و اجتماعی به غیر او توجه کنند؛ به همین جهت در روابط خود با دیگران باید او را در دل ها زنده کنند و به او توجه دهند و حدود او را پاس بدارند: ... فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحًا وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا؛ «... پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد». 
3. توجه به فلاح و رشد آدمى؛ این امر از راه تقوای الهی میسر است. تقوا عمل است و عمل؛ معرفت و محبت و زمینه ی مناسب لازم دارد. در خاک و محیط مناسب بذرها بارور می شود و ثمره و شکوفه و میوه می دهد، اما در شوره زار چیزی به عمل نمی آید: وَ الْبَلَدُ الطّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدًا ...؛ هرگاه نیروها مهار شود و در جای خود به کار آید؛ رشد و فلاح و رویش حاصل می شود. مهار آب های سرگردان و هدایت آن در پشت سدها تولید برق و امور کشاورزی و صنعتی و .... را آسان می سازد؛ وگرنه آب های هدر رفته که در زمین شوره زار فرو می رود هیچ گونه ثمری ندارد؛ مگر کمک به رشد علف های هرز بیابان. 
با زمینه سازی مناسب نیروها شناخته و هدایت می شود و می توان از همان نیروها بهره های فراوان اجتماعی به دست آورد. در جامعه ی سالم، زمینه ی کشف و رشد استعدادها فراهم می شود و هر کس به جایگاه مناسب خویش می رسد، جامعه و امت اسلامی شکل می گیرد، رشد می کند، جهت می گیرد و به سمت هدف واقعی حرکت می کند. 
این ها ضوابطی کلی قرآن است که در روابط اجتماعی از زن و مرد مؤمن می خواهد تا با رعایت آن امت واحده را شکل دهند و استعدادها را بارور نمایند و هماهنگ، با قوانین هستی به سمت خدا حرکت کنند. احکام دین براساس همین مبانی و اهداف شکل گرفته است و هیچ حرف نگفته ای را فرو نگذاشته است. 
با توجه به آنچه گفته شد، می توان موارد ذیل را به عنوان مصادیق و جزییات ضوابط کلی بر شمرد:
1. عفاف در پوشش. 
2. عفاف در نگاه. 
3. عفاف در سخن گفتن. 
4. عفاف در راه رفتن.


[ دوشنبه 92/9/18 ] [ 8:11 عصر ] [ چادری ] [ نظرات () ]
.: طراح چادری :.

درباره وبلاگ

مردم ما چادر را انتخاب کرده‏اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجاب‌هاى دیگر است.» ولى زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آن‏که یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است . امام خامنه ای ( مدظله )
نوای وبلاگ
آرشیو مطالب
نظر سنجی
آمار وبلاگ
بنر جشنواره

"